خش خش ....
صدای پای خزان است
یک نفر
در را به روی حضرت پاییز وا کند...
به نام خداوند رنگین کمان
مهربانم، ای خوب! یاد قلبت باشد؛
یک نفر هست که دنیایش را،
همه هستی و رؤیایش را، به شکوفایی احساس تو، پیوند زده
و دلش می خواهد، لحظه ها را با تو، به خدا بسپارد....
مهربانم، ای خوب!
یک نفر هست که با تو
تک و تنها، با تو
پر اندیشه و شعر است و شعور!
پر احساس و خیال است و سرور!
مهربانم، ای یار، یاد قلبت باشد؛
یک نفر هست که با تو، به خداوند جهان نزدیک است
و به یادت، هر صبح، گونه سبز اقاقی ها را
از ته قلب و دلش می بوسد
و دعا می کند این بار که تو
با دلی سبز و پر از آرامش، راهی خانه خورشید شوی
و پر از عاطفه و عشق و امید
به شب معجزه و آبی فردا برسی…